مدت زمان مطالعه 3 دقیقه
توضیح المسائل آقای سیستانی

لزوم مراجعه به فقها

«علم فقه» یکی از مقدّس‌ترین علوم ارزندۀ اسلامی است که عهده‌دار بیان روش اصیل بندگی خداوند متعال و کیفیّت صحیح آن است. این علم، در عصر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و امامان(علیهم السلام)، پژوهندگان زیاد و رونقی چشم‌گیر داشته و مورد توجّه پیروان دین بوده، به‌ویژه در زمان امام باقر و امام صادق(علیه السلام) که به حدّ اعلای اوج خود رسیده و دانشمندان بسیاری در مسائل مختلف دینی و فروع احکام، در محضر آن دو پیشوای بزرگ شیعه پرورش یافتند.

مسائل و احکام اسلامی در آن عصر نورانی علمی، چنان تحلیل و بررسی می‌شد که نقل شده زرارة بن اعین، مدّت چهل سال مسائل حج را از امام صادق(علیه السلام) می‌آموخت و باز هم زمینۀ بحث باقی بود، چنانچه می‌گوید به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: خداوند مرا فدای تو گرداند، از چهل سال پیش تا کنون راجع به مسائل حج از شما می‌پرسم و شما همواره جواب می‌دهید. حضرت فرمودند: «ای زراره، کانون مقدّسی که دو هزار سال پیش از آدم، مورد توجّه و زیارتگاه بوده، تو می‌خواهی مسائل آن در ظرف چهل سال بیان شود؟»[۱] .

در زمان ائمّۀ معصومین(علیهم السلام) ، عهده‌دار بیان احکام الهی، خود امامان(علیهم السلام) بودند و نیز این موضوع را به عهدۀ اصحاب و شاگردان خاصّ خویش هم می‌گذاردند. مردان فاضل و مایه‌دار و با فضیلتی مانند زراره و محمّد بن مسلم و ابو بصیر و ابان بن تغلب، مسائل حلال و حرام و احکام دین را در اختیار مردم می‌گذاشتند و ائمّه(علیهم السلام) ، مردم را به آنان ارجاع می‌دادند.

چنانچه نقل شده، شعیب عَقَرقوفی می‌گوید به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: چه بسا نیاز پیدا می‌کنیم که در موردی سؤال کنیم، حال از چه کسی بپرسیم؟ حضرت فرمودند: «بر تو باد به اسدی، یعنی ابو بصیر»[۲] .

همچنین، نقل شده که عبداللّه بن ابی یَعفور می‌گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم در هر وقت، برای من ممکن نیست شما را ببینم و محضر شما شرفیاب شوم و از طرفی چه بسا شخصی از شیعیان می‌آید و مطالبی را از من می‌پرسد و من پاسخ همۀ مسائل او را نمی‌دانم (وظیفه من چیست؟)، حضرت فرمودند: «چرا به محمد بن مسلم مراجعه نمی‌کنی؟ هر چه ندانستی از او بپرس که او از پدرم امام باقر(علیه السلام) مسائل را فرا گرفته و در نزد آن حضرت، آبرومند و محترم بود»[۳] .

در نقل دیگری، علی بن مسیّب همدانی می‌گوید به حضرت رضا(علیه السلام) عرض کردم: من در ناحیه‌ای دور دست زندگی می‌‌کنم و در هر زمانی دسترسی به شما ندارم، پس از چه کسی برنامه‌های دینی‌‌ام را فرا بگیرم؟ حضرت فرمودند: «از زکریّا بن آدم قمی که امین و محلّ اعتماد بر امر دین و دنیا است». علی بن مسیّب می‌‌گوید: هنگامی که به شهر خود بازگشتم، هر مطلبی را که مورد نیاز بود، از زکریّا بن آدم پرسش می‌کردم[۴] .

همچنین، روایت شده که عبدالعزیز بن المهتدی می‌گوید از امام رضا(علیه السلام) پرسیدم: در هر زمانی ملاقات با شما برایم میسّر نیست، پس مَعالم دینم را از چه کسی فرا بگیرم؟ حضرت فرمودند: «از یونس بن عبدالرحمن بیاموز»[۵] .

گاه ائمّه(علیهم السلام) ، بعضی از اصحاب خود را امر می‌کردند برای مردم فتوی بدهند، چنانکه در حدیث است که امام باقر(علیه السلام) به اَبان فرمودند: «إجْلِسْ فی مَسْجِدِ الْمَدینَةِ وَأَفْتِ النّاسَ، فَإنّی أُحِبُّ أَنْ یُری فی شیعَتی مِثْلُکَ». در مسجد مدینه بنشین و فتوی بده، زیرا دوست دارم که همانند تو در میان شیعیانم دیده شود[۶] .

سرانجام، عصر امامان(علیهم السلام) کم‌‌کم سپری شد و دوران غیبت امام زمان(عج) فرا رسید و بیان حلال و حرام و روشنگری برنامه‌های زندگی جامعه، یکسره به فقهای جامع الشرایط واگذار گردید و موضوع فتوی و نیز موضوع تقلید، به صورت خاصّی رواج کلّی یافت.

[۱] وسائل الشیعه، ج۱۱، ابواب وجوب الحجّ و شرائطه، باب۱ وجوبه علی ‌کلّ مکلّف مستطیع، ص۱۲، ح۱۲.
[۲] همان، ج۲۷، ابواب صفات القاضی، ‌باب۱۱، وجوب الرجوع فی ‌القضاء والفتوی، ص۱۴۲، ح۱۵.
[۳] همان، ص۱۴۴، ح۲۳.
[۴] همان، ص۱۴۶، ح۲۷.
[۵] همان، ص۱۴۸، ح۳۴.
[۶] معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۴۴، حرف الف، مورد ۲۸، ابان بن تغلب.