مدت زمان مطالعه 7 دقیقه
توضیح المسائل آقای سیستانی

احکام پزشکی (مسائل متفرّقه پزشکی)

[۷۴۸] [۷۴۹] [۷۵۰] [۷۵۱] [۷۵۲] [۷۵۳] [۷۵۴] [۷۵۵] [۷۵۶] [۷۵۷] [۷۵۸] [۷۵۹] [۷۶۰] [۷۶۱] [۷۶۲]

استمناء جهت امور پزشکی

ج۴، مسئله ۷۴۸ . استمناء جهت برخی از امور پزشکی[۱] مانند گرفتن منی از مرد جهت تلقیح مصنوعی یا آزمایش ناباروری، چنانچه از طریق ملاعبه با همسر باشد – هرچند همسر موقّت – اشکال ندارد؛ ولی اگر مرد با خودش استمناء کند حرام است و صِرف آزمایش جهت تشخیص ناباروری یا تلقیح مصنوعی و مانند آن، حرام بودن این عمل را رفع نمی‌کند؛

البتّه، اگر مرد مبتلا به بیماری باشد که ناچار و مضطر به درمان آن است و این درمان منحصر به آزمایش منی بوده و راه مشروعی برای نمونه‌برداری از منی – هرچند از طریق ازدواج موقّت – وجود نداشته باشد، اشکال ندارد.

همچنین، فردی که صاحب فرزند نمی‌شود و داشتن فرزند برای وی ضرورت محسوب می‌شود، طوری که ترک آن موجب واقع شدن در مشقّت فوق‌العاده زیاد که معمولاً قابل تحمّل نیست (حَرَج) می‌گردد، چنانچه برای فرزنددار شدن از طریق لقاح مصنوعی، راه چاره‌ای جز استمنای حرام نباشد، این عمل جایز است؛ ولی لازم است حرجی بودن این امر و منحصر بودن راه آن معلوم باشد.[۲]

ترمیم بکارت زن

ج۴، مسئله ۷۴۹ . ترمیم بکارت زن که موجب آشکار کردن عورت نزد پزشک[۳] یا نگاه یا لمس آن می‌شود جایز نیست؛ مگر آنکه این امر ضروری محسوب شود و راه چارۀ مشروع دیگری نداشته نباشد.[۴]

اهدای خون

ج۴، مسئله ۷۵۰ . اهداى خون به بیماران نیازمند به آن و همین طور گرفتن پول یا مالی در ازاى آن جایز است. همچنین، تزریق خون از زن به مرد یا بالعکس یا از کافر به مسلمان اشکال ندارد.

قتل از روی ترحّم (اتانازی)

ج۴، مسئله ۷۵۱ . اگر مسلمانی از بیماری غیر قابل تحمّل رنج می‌برد یا از ناتوانی جسمی یا افسردگی روحی در فشار است یا متحمّل درد شدید بوده یا در شُرف مرگ و احتضار یا در حال کُما قرار دارد، جهت رهایی و نجات وی از وضعیّت فعلی و راحت کردن او نمی‌توان از روی ترحّم اقدام به قتل وی، هرچند به صورت آسان و بدون درد نمود.[۵]

این کار حرام است و از گناهان بزرگ محسوب می‌شود، هرچند با درخواست خود بیمار صورت گیرد؛ مثلاً از پزشک یا پرستار بخواهد که به زندگی وی خاتمه دهد و عمل مذکور – حسب مورد – موجب قصاص یا دیه می‌گردد.

شایان ذکر است، در حکم مذکور فرقی بین روش‌های آن نیست؛ مانند تزریق داروی کُشنده، دادن داروی مُسکّن با دوز بالا که موجب کاهش هوشیاری و تسریع در مرگ می‌شود، توقّف روند درمان بیمار با قطع سرم و تغذیۀ وریدی، قطع دستگاه اکسیژن، جلوگیری از دیالیز.

تزریق دارو یا واکسن به بیمار

ج۴، مسئله ۷۵۲ . تزریق دارو یا واکسن به شخص، باید با اجازۀ وی و در صورتی که محجور است مانند بچۀ نابالغ یا مجنون، باید با اجازۀ ولیّ شرعی وی باشد.

ج۴، مسئله ۷۵۳ . تزریق دارو یا واکسنی که در مراحل آزمایشِ درصد تأثیرگذاری و شناسایی عوارض آن است و مورد تأیید واقع نشده، بدون اطلاع دادن به بیمار، به عنوان دارو یا واکسن مورد تأیید جایز نیست؛ بلکه با وجود اطلاع و رضایت بیمار، اگر احتمال عقلایی خطر جانی یا عوارض شدید غیر قابل تدارک داشته باشد، جایز نمی‌باشد.[۶]

یادگیری مسائل محلّ ابتلا برای پزشکان و پرستاران

ج۴، مسئله ۷۵۴ . یادگیری مسائل شرعی محلّ ابتلا برای پزشکان، پرستاران، جرّاحان، دندان‌‌پزشکان، دارو سازان و غیر آنان در صورتی که احتمال دهند به علّت یاد نگرفتن احکام، واجبی را ترک کرده یا مرتکب حرامی شوند، لازم است.

برخی از احکام مربوط به بیماری‌های مسری و واگیردار

ج۴، مسئله ۷۵۵ . اگر انسان احتمال ‌دهد در اثر حضور در تجمّعات مردم یا مکان خاص یا ارتباط با اشخاصی که مبتلا به بیماری واگیردار یا مشکوک به آن هستند، مبتلا به آن شده و آسیب شدیدی ببیند یا منجر به مرگش شود، چنانچه احتمال مذکور قابل توجّه و عقلایی باشد، طوری که موجب ترس و نگرانی گردد، باید از این امر اجتناب کند؛ مگر آنکه به سبب رعایت کردن اصول بهداشتی و تدابیر احتیاطی لازم، مطمئن شود که بیماری به او سرایت نمی‌کند.

ج۴، مسئله ۷۵۶ . فردی که مبتلا به بیماری مُسری و واگیردار – مانند آنچه در مسألۀ قبل ذکر شد – است یا به جهت وجود بعضی از علائم و نشانه‌ها، مشکوک به آن است، چنانچه در اثر معاشرت و تماس با دیگران – که از وضعیّت او اطلّاع ندارند[۷] – احتمال عقلایی دهد که بیماری به آنان منتقل شود، لازم است این کار را ترک نماید؛ مگر آنکه به سبب رعایت کردن اصول بهداشتی و تدابیر احتیاطی لازم مطمئن شود که بیماری به آنان سرایت نمی‌کند.[۸]

ج۴، مسئله ۷۵۷ . فردی که مبتلا به بیماری مُسری و واگیر‌دار – مانند آنچه در مسأله«۷۵۵» ذکر شد – است یا به جهت دارا بودن بعضی از علائم و نشانه‌ها مشکوک به آن باشد، چنانچه در معاشرت و تماس با شخص دیگر اصول بهداشتی را رعایت نکند و شخص مذکور از این امر بی‌اطلاع باشد[۹] و موجب ابتلای وی به آن بیماری و آسیب بدنی شود،[۱۰] ضامن دیه یا ارش مربوط به آسیب‌ مذکور می‌ باشد[۱۱] و اگر منجر به مرگش شود دیۀ قتل ثابت خواهد بود و چنانچه کارگری باشد که از راه کار ارتزاق می‌کند، در دوران معالجه و ناتوانی از کار کردن، اجرت المثل عمل او را ضامن باشد.[۱۲]

ج۴، مسئله ۷۵۸ . اگر فرد احتمال دهد عدم تزریق واکسن موجب ابتلای وی به بیماری شده و آسیب شدیدی ببیند یا منجر به مرگش شود، چنانچه احتمال مذکور قابل توجّه و عقلایی باشد طوری که موجب ترس و نگرانی گردد و راه دیگری نیز برای ایمنی از بیماری نباشد،[۱۳] لازم است واکسن بزند.[۱۴]

ج۴، مسئله ۷۵۹ . اگر فرد احتمال دهد تزریق واکسن برای وی عوارض شدید جانبی و ضرر فوق‌العاده مهمّ داشته باشد، چنانچه احتمال مذکور قابل توجّه و عقلایی باشد، طوری که موجب ترس و نگرانی وی شود، تزریق واکسن جایز نیست.

ج۴، مسئله ۷۶۰ . اگر فردی هم نسبت به واکسن زدن و هم نسبت به ترک آن احتمال ضرر – با شرایطی که در دو مسأله قبل ذکر شد – بدهد، باید موردی را انتخاب کند که نسبت به دیگری به اندازۀ قابل توجّهی مهم‌تر باشد.

شایان ذکر است، مهم‌تر بودن یک طرف، گاه به جهت «احتمال» بیشتری است که در یک طرف وجود دارد مثل آنکه فرد هم نسبت به واکسن زدن و هم ترک آن خوف مرگ داشته باشد، در حالی که احتمال فوت بر اثر واکسن زدن ۲۰% و احتمال فوت بر اثر واکسن نزدن ۴۰% باشد، که در این صورت باید اقدام به و اکسن زدن نماید.

امّا در بعضی موارد، اهمیّت بیشتر یک طرف به جهت خطرناک‌تر بودن ضرر یک طرف نسبت به دیگری می‌باشد، مثل اینکه انسان ۲۰% احتمال دهد اگر واکسن بزند می‌میرد و ۲۰% احتمال دهد اگر واکسن نزند به بیماری شدیدی مبتلا می‌شود، که در این صورت چون اهمیّت فوت بیشتر است باید واکسن زدن را ترک نماید.

ج۴، مسئله ۷۶۱ . تزریق واکسن‌هایی که در تولید آن از اشیای حرام مانند ژلاتین خوک یا مردار استفاده شده، به خودی خود اشکال ندارد.

ج۴، مسئله ۷۶۲ . معالجه و درمان بیماران و مراقبت از آنان و انجام دادن امور و شؤون ضروری مربوط به ایشان بر پزشکان و کادر پرستاران و تمام کسانی که اهلیّت انجام این کار را دارند، در صورت نیاز و احتیاج، واجب کفایی است.

توصیه‌هایی جهت رفع گرفتاری‌ها و ابتلائات عمومی

نکاتی جهت رفع گرفتاری‌ها و ابتلائات عمومی به مؤمنین و مؤمنات توصیه می‌شود:

  • ۱. دعا، التجاء و تضرّع به پیشگاه خداوند متعال و توسّل به حضرات معصومین(علیهم السلام) جهت رفع بلا از همگان؛ امید است دعاهای مؤمنین مورد اجابت حضرت حقّ تعالی واقع گردد.
  • ۲. خواندن قرآن کریم و دعاهای وارد شده از اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام).
  • ۳. صدقه دادن.
  • ۴. انفاق و مساعدت مالی به خانواده‌هایی که به سبب ابتلای مذکور، گرفتار مشکلات اقتصادی و معیشتی شده‌اند.
  • ۵. رعایت اصول بهداشتی در حدّ امکان و ترغیب و تشویق به مراعات آن.
  • ۶. سعی در کمک به دیگران جهت در امان ماندن از بیماری و در صورت امکان، رسیدگی به مبتلایان به آن جهت تسریع در بهبودی حالشان؛ البتّه بعضی از مراتب سه نکتۀ اخیر، در موارد و حالاتی واجب خواهد بود.[۱۵]
[۱] . یا غیر آن.
[۲] . اگر این ضرورت با قبول سرپرستی کودکان بی‌سرپرست رفع می‌شود، چنانچه زمینۀ این امر برای فرد – با رعایت شرایط شرعی آن – بدون مبتلا شدن به عسر و حرج فراهم باشد، در این صورت نیز ارتکاب مقدّمات حرام برای فرزنددار شدن جایز نیست.
[۳] . هرچند پزشک مذکور زن باشد.
[۴] . مانند اینکه دختر باکره مرتکب زنا شده و اگر وضعیّت او بر ملا شود، خوف قتل یا آسیب شدید بدنی داشته باشد و راه چارۀ مشروع دیگری نداشته باشد.
[۵] . این عمل در پزشکی «اتانازی» نامیده می‌شود که به معنای قتل از روی ترحّم، کشتن بدون درد، کشتن مشفقانه، مرگ راحت و آرام‌بخش می‌باشد.
[۶] . در این گونه موارد شایسته است به تشخیص پزشکان متخصّص، امین و با تجربه اعتماد شود
[۷] . مانند حضور وی در اجتماعات عمومی.
[۸] . اگر حضور فرد مذکور در اجتماعات عمومی – مانند فرودگاه، راه آهن، مترو و نهادها و اداره‌های دولتی – موجب ابتلای دیگران به بیماری واگیردار مذکور می‌شود یا احتمال عقلایی ابتلای آنان به آن بیماری باشد، حاکم شرع یا شخص مأذون از طرف وی می‌تواند شخص مذکور را از حضور در این مجامع منع نماید.
[۹] . امّا اگر اطلاع از ابتلای وی به بیماری داشته و خود سهل‌انگاری نموده و مراقبت نکرده و بیمار شده، طوری که ابتلای او به ضرر عرفاً مستند به خودش بوده، فرد مذکور ضامن نیست.
[۱۰] . البتّه، ثبوت ضمان در صورتی است که محرز باشد ابتلای وی به بیماری از طریق فرد مذکوربوده است و در صورت شک و معلوم نبودن سبب انتقال بیماری، فرد مذکور ضامن نیست. همچنین، اگر برای شخص مبتلا مقدور بوده که اقدام به درمان خود نماید، ولی در این امر تقصیر و سهل‌انگاری نموده، طوری که وقوع ضرر عرفاً به خودش مستند گردد، فرد ناقل نسبت به آن ضرر ضامن نمی‌باشد.
[۱۱] . چنانچه هزینۀ درمان بیشتر از مقدار دیه باشد، بنابر احتیاط واجب مقدار اضافه را نیز بپردازد.
[۱۲] . مشابه آنچه در جلد سوّم، فصل «غصب»، مسألۀ «۱۴۹۲» ذکر شد.
[۱۳] . مانند عدم حضور در اجتماع و رعایت اصول بهداشتی.
[۱۴] . چنانچه رعایت نکند و آنچه را احتمال عقلایی می‌داده و از آن خوف داشته محقّق شود، شرعاً معذور نخواهد بود.
[۱۵] . شایان ذکر است، برخی از احکام مربوط به تجهیز اموات مبتلا به بیماری‌های مسری و واگیردار در جلد اوّل، فصل «احکام اموات»، مسائل «۸۳۵ تا ۸۳۸» ذکر شد.